مسافت حرکتمسافت حرکت به معنای بستر حرکت و در اصطلاح فلسفی، به معنای مقولهای است که حرکت به آن نسبت داده میشود، مانند حرکت جسم در کم خود به واسطه رشد کردن و در کیف خود به واسطه تغییر حالت دادن. [۲]
طباطبائی، محمدحسین، نهایه الحکمه، ص۲۵۷، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، شانزدهم.
مثلا وقتی گیاه رشد و نمو میکند، در کم خود حرکت میکند، یعنی بستر حرکتش و کانالی که در آن گذر میکند، همان مقوله کم است و یا سیبی که رنگش عوض میشود و از سبزی به زردی میگراید، کانالی که در آن حرکت محقق میشود، رنگ است که از مقوله کیف است. [۳]
شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۲۵۷، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، هفتم.
۱ - مراد فلاسفهمراد فلاسفه از اینکه مقوله را مسافت حرکت دانستهاند این است که در تمام مراحل حرکت مقوله واحدی صادق است و جای خود را به مقوله دیگری نمیدهد و چون مفهوم مقوله خاصی که حرکت در آن واقع میشود، بر همه مراتب و مراحل حرکت منطبق میشود میتوان آن را کانال و مجرای حرکت به شمار آورد. [۴]
تعلیقه نهایه الحکمه، شماره ۳۰۴، به نقل ترجمه و شرح نهایه شیروانی، ج۲، ص۲۷۵.
پس اختلاف نوعی، میان اجتماعی بالقوه حرکت، برخلاف نظر برخی از فلاسفه مجاز نیست و اختلاف نوعی، فقط در مبدا و منتهای حرکت وجود دارد. زیرا انتزاع چند ماهیت از اجزای بالقوه یک حرکت، مستلزم این است که بتوان برای هر یک، مرز مشخصی را در نظر گرفت و این نشانه آن است که حرکت مفروض، در واقع، ترکیبی از چند حرکت است هر چند به نظر سطحی، حرکت واحدی تلقی میشود. [۵]
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۰۲، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۸۲ش، سوم.
مسافت، مانند کانالی است که متحرک در آن جریان مییابد و اگر فرض کنیم که امتداد حرکت قطع شود و سکونی در آن پدید آید، میتوان گفت که جسم مزبور، در آن کانال قرار دارد و از این روی، مسافت ، بر بستر حرکت منطبق است. [۶]
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۰۱.
۲ - معنای وقوع حرکت در مقولهالبته وقوع حرکت در یک مقوله به معنای تغییر در ماهیت آن مقوله نیست؛ زیرا وقوع تغییر در ماهیت مستلزم انقلاب در ماهیت است و سلب شیء از خودش است که محال است. [۷]
علی شیروانی، شرح نهایه، ج۲، ص۲۷۴.
[۸]
علی شیروانی، شرح نهایه، ج۲، ص۲۷۵.
همچنین به معنای تغییر در وجود فی نفسه آن مقوله (یعنی وجودی که از آن مقوله و ماهیت، طرد عدم میکند) نمیباشد؛ زیرا وجود فی نفسه ماهیت، همان ماهیت است و در خارج با آن یکی است پس تغییر در وجود فی نفسه ماهیت تغییر در نفس ماهیت خواهد بود که امری محال است. [۹]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۵۷.
بلکه حرکت و تغییر فقط در وجود ناعتی ماهیت (وجودی که ربطی است و دارای حقیقتی نسبی است و وصف ماهیت دیگری است مثل سفیدی که ماهیت مستقلی ندارد و موجب اتصاف شیء سفید به وصف سفیدی میشود) اتفاق میافتد و چون وجود ناعتی، ماهیت ندارد، وقوع حرکت و تغییر در آن مستلزم امر محالی نیست. پس وقتی جسم مثلا در کیف خود حرکت میکند و سیبی از سبزی به زردی میگراید، نه در ماهیت جسم سیب، تغییری رخ میدهد و نه در ماهیت کیف یعنی سبزی و زردی تغییری روی میدهد. بلکه تغییر و تحول، تنها در وجود نعتی کیف روی میدهد و فقط سیب سبز تبدیل به سیب زرد میشود و چو سبز و زرد که از وجود نعتی کیف زردی و سبزی انتزاع میشود، ماهیت نیستند، تغییر در آن محال نیست. [۱۰]
شیروانی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۲۷۶.
[۱۱]
شیروانی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۲۷۷.
ذکر این نکته لازم است که چون وجود فی نفسه شیء با وجود ناعتی آن اتحاد دارد و دو اعتبار از یک وجود هستند، حرکتی که متعلق به وجود ناعت است، به وجود فی نفسه و خود ماهیت نسبت داده میشود. [۱۲]
علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۲۵۸.
۳ - پانویس
۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسافت حرکت». |